فاز اول بافت فرش عتبات عالیات در راور کرمان پایان یافت

فاز اول بافت فرش دستباف عتبات عالیات در شهرستان راور کرمان پایان یافت

هنرمندان راوری 537 مترمربع قالی دستباف را تقدیم ستاد عتبات عالیات کردند.

کارگاه فرش عتبات

به گزارش اختصاصی کارایان فرش مرحله اول بافت فرش عتبات عالیات در راور کرمان با بافت 37 تخته فرش 14.5 متری در کارگاه شماره یک شهرستان راور پایان یافت.
فرش های مذکور با سبک معروف فارسی باف و کمان بالای کرمان-راور در طی مدت یکسال با فعالیت بیش از یکصد بافنده فعال بافته شد.
مراسم برش قالی ها به صورت نمادین با حضور استاندار کرمان،مهاجری مسئول پروژه،منوچهر مظفری کارشناس فرش،مقامات محلی و هنرمندان قالی باف شهرستان در تاریخ 14 شهریورماه انجام شد.
همچنین 57 تخته قالی دیگردرکارگاه شماره 2 راور با مدریریت آقای مهاجری تا پایان آبان ماه آماده تحویل می با شد.
دو کارگاه دیگر عتبات در استان کرمان در شهرهای کرمان ورفسنجان مشغول بکار هستند که تا کنون خبری از مراحل بافت آنها مخابره نشده است.

منبع:خبرنامه کارایان

ادامه مطلب

استاد منوچهر مظفری شما را با خود به قلب هنر و قالیبافی کرمان می برد

استاد منوچهر مظفری شما را با خود به قلب هنر و قالی بافی کرمان می برد/ بازآفرینی بهتر از اصل با بیش از 3 میلیون گره
استاد برجسته فرش کرمان منوچهر مظفری بدرستی گنج راستین«شرکت تولیدی فرش دستباف گنجینه هنرمندان» و برند «قالی همایون کرمان» است, مظفری از معدود استادانی است که هنوز به معیارهای دوره بلند آوازگیقالی کرمان در جهان وفادار مانده است همه قالی های تولید شده این »مجموعه زیر نظر مستقیم استاد و باوفاداری به اصالت و کیفیتی بی مانند از نوع خامه مواد واجرا دارند به تازگی مجموعه « گنجینه هنرمندان» با برند«قالی همایون کرمان» از یک جفت اثر بی بدیل و بی مانند پرده برداری کرده است که توسط شخص استاد مظفری و سر انگشت هنرمند ایشان جان گرفته, این اثر مجموعهای از آرمهاست که به دستور ناصرالدین شاه قاجار طراحی شده است او که اهل هنر بود در نقاط مختلف جهان با مجموعه های از آرمها که هرخاندان یا پادشاه برای بوم و سرزمین خود داشت مواجه شد و تصمیم گرفت که سفارش این آرم را با هویت ایرانی بدهد اندکی بعد «الکساندر نقاش» که گفته می شود تابعیت روس داشت. طرح این آرم را به ناصرالدین شاه قاجار تحویل داد.
منوچهر شیخ مظفری
ناصرالدین شاه که طی سالهای قدرت خود نیک در یافته بود که قالی ایران و علی الخصوص کرمان در دنیا به چه میزان هوادار دارد دستور داد که از روی این« آرم »یک قالی بافته شود. اینگونه بود که نخستین قالی با آرم شکل گرفت. در طول سالها چند استاد فرش سعی در اجرای آن داشتهاند« ارجمند کرمانی» یکی از کسانی بوده است که مجموعه زیر نظر وی یکی از بهترین اجراها را داشته است. بعد از «ارجمند» فردی یونانی الاصل به نام «جرج تیمو» که در کار طراحی وبعدها تولید فرش بوده و در کرمان زندگی می کرده، این نقش را البته با تغییراتی در رنگ بندی باز آفرینی کرد.«تیمو» کلا چهار تخته از این فرش را باز آفرینی می کند که هم اکنون نزد بهترین کلکسیونرهای فرش ایران و کرمان محفوظ است البته ارجمند و تیمو هیچکدام خودشان بافنده نبودهاند بلکه بر مجموعه ای از بافندگان با استانداردهای تعریفی خود نظارت داشتند.
اینک پس از سالها «استاد منوچهر مظفری» طرح معروف به«آرم»را با کیفیتی بالاتر با بهره گیری از اصیل ترین آموزه های قالی کرمانی شخصا بازآفرینی کرده است این باز آفرینی با تغییراتی در رنگ بندی و شعری از حافظ که در حاشیه کار شده اثر را در کنار حفظ تمامی فاکتورهای اصالت, جذاب ترو منحصر به فرد کرده است.
بزرگترین و مهمترین تمایز «آرم» بافته شده توسط «استاد مظفری» استفادهاز«گره تک» است که اثر را بسیار منحصر به فرد کرده, این فرش « 120جفت» یا به تعبیری«60رج» است و این فرش منحصر به فرد با بیش از 3 میلیون گره بافته شده است و ظرافت بی حد و حصر آن هر بیننده ای را مجذوب و مسحور اثر می نماید. مواد اولیه به کار رفته برای خامه قالی از نوع فوق العاده باکیفیت و نفیس می باشد که کیفیت و ماندگاری اثر را برای چند صد سال تضمین می نماید. این فرش جزو اندک قالی های اصیل «استادباف» تاریخ فرش کرمان می باشد که به حق هیچ عیبی بدان نمی توان گرفت این اثر با کیفیت منحصر به فرد شما را با خود به قلب تاریخ هنر قالی بافی کرمان می برد و با اعجازهارمونی رنگ ها هر چشمی را خیره می کند . «استاد مظفری» در طول سالهای کار و تدریس آثاری را که با سر انگشت هنرمند خودتولید کرده است به تعداد انگشتان دو دست نمی رسد و از این جهت این فرش بسیار استثنایی است.
نکته پر اهمیت اینکه در بافت این فرش و همه فرش های اصیل کرمان به هیچ عنوان از قلاب استفاده نمی گردد و تمام پروسه بافت با استفاده از دستان و انگشتان هنرمند انجام می شود و در حقیقت قالی کرمان با عشق بافته می شود و جان میگیرد.
فرش کرمان
طرح آرم توسط استاد مظفری در یک جفت یا «2 تخته» کاملا شبیه به هم بافته شده است و با نکاتی که در بردارد به راستی یکی از فرشهای کلکسیونی ایران است که جفت بودنش ارزش و اهمیت کار را دو چندان کرده و می تواند زینت بخش و سرآمد هر مجموعه و کلکسیونی باشد زیرا به واقع و به اعتراف بسیاری از خبره های این هنر، اثر استاد مظفری در قیاس با آثار مشابه استادان دیگر بسیار نفیس و با کیفیت تر است.
به گفته استاد مظفری هر قالی داستان و قصه خودش را دارد و البته قالی آرم با داشتن اِلمانها و نشانه های ایرانی اثری بر آمده از تاریخ و ماندگار در تاریخ خواهد بود که در شرح تصویر آن هر کس روایتی دارد و می توان ساعتها در مورد داستان این آرم سخن گفت ما تنها به یکی از این روایت ها می پردازیم که یکی از این روایت ها اینچنین است.
(Coat of Arm) کت آف آرم یک نشان تک و بی همتاست که بر روی سپر و شنل روی زره طراحی شده است که مورد استفاده شوالیه های قرون وسطا قرار می گرفت و نشان دهنده هویت آنها بود. بنابراین گاهی اوقات کت نظامی نیز خوانده می شد. این نشان بر روی سپر حک می شد و عنصر مرکزی تصویر را که نشان دهنده پیروزی و موفقیت بود را در بر می گرفت و شامل سپر و حامیان و تاج بود. این نشان یک سمبل تک برای هر خانواده یا فرداست.
نماد کت آف آرم می تواند دارای اشکال و رنگهای متنوعی بر اساس کشور و فرهنگ باشد که شاه قاجار سفارش آن را با نمادهای ایرانی داد اصلی ترین نماد ایرانی در آن زمان شیر و خورشید بود که یکی از نشانهای رسمی ایران بود که در بین سالهای 1979- 1579میلادی یکی از نشانهای موجود در پرچم رسمی بوده است. این نشان در قرن دوازدهم بسیار مورد توجه قرار گرفت. نماد شیروخورشید بر مبنای اشکال نجومی ایجاد شده است. این نشان معانی تاریخی زیادی دارد. در ابتدا یک سمبل و نماد نجومی بوده است و در دوره صفوی شیرو خورشید نمادی از دو رکن جامعه بود مذهب و دولت. این نماد, نشان نشان رسمی کشور در دوره قاجار نیز بود. در دوره فتحعلی شاه این نماد دستخوش تغییراتی شد. این تغییر مربوط به شکل شیر و خورشید بود. یک تاج که نماد سلطنت مطلقه بود بالای آن اضافه شد. از زمان فتحعلی شاه قاجار مفاهیم اسلامی کمرنگ شده و مورد تاکید قرار نگرفتند. این تغییرات نشان رسمی را تحت تاثیر قرار داد آ ن زمان تا انقلاب اسلامی مردم در سال 1357 معانی این نشان دستخوش تغییرات اندکی شد. شیر استعاره ای برای قهرمانان ایران که آماده دفاع از سرزمین بودند و در آ خر مفهوم باستانی آن که نماد سلطنت و پادشاهی بود. خورشید معانی متفاوتی را در بر داشت که برخی آن را نشانی از جمشید پادشاه اسطوره ای ایران می پنداشتند.


منبع: پیام ما

ادامه مطلب

می خواستند فاتحه فرش کرمان را بخوانند

فراز و فرود فرش دستباف کرمان در گفت وگو با یک ارزش گذار فرش
کرمان: قالی کرمان معروف بود و البته مرغوب. زیر پای هرکسی نمی نشست و آوازه ای جهانی داشت. در شعرها می آمد و ترانه ها و از آن زیراندازهایی بود که هرچه پا می خورد ارج و قربش بیشتر می شد. هر کسی که مقاومتش در برابر قهر روزگار بیشتر بود به قالی کرمان تشبیه می شد. اگرچه امروز هم فرش کرمان هنوز در ایران و جهان پرآوازه محسوب می شود اما با آن سال های طلایی فاصله ای معنادار گرفته است؛ فاصله ای که خیلی چیزها در ایجادش موثر بودند؛ از رفتن و بازنشستگی آن نام های معروف صنعت فرش دستباف کرمان که نام شان «مارک» فرش می شد و «ارزش افزای» این هنر ماندگار تا آمدن خیلی ها که سود مالی، بیش از هنر در این عرصه برایشان مهم بود. تبلیغات منفی هم در سال های گذشته اثر خودش را گذاشت و هندی ها، چینی ها و پاکستانی ها از آب گل آلود ماهی گرفتند. البته به نظر می رسد این روزها امیدها برای بازگشت وضعیت تولید و صادرات فرش دستباف کرمان به گذشته اندکی بیشتر شده است. برخی فعالان این صنعت کم کم آموخته اند که بازاریابی کنند و به سلیقه نسل جدیدی از مشتریان ایرانی و جهانی خود توجه بیشتری بکنند. حالاکه بحران هایی مانند کم آبی ممکن است تولید پسته را در استان کرمان با چالش هایی مواجه کند این فرش دستباف است که همچنان می تواند به عنوان یک هنر اقتصادی و جهانی مانند گذشته خود را بر سر زبان ها بیندازد. «منوچهر شیخ مظفری» از فعالان صنعت فرش دستباف کرمان است که تلاش می کند راه هایی برای احیای روزهای طلایی فرش کرمان بیابد و در حال حاضر در دانشکده فرش هم تدریس می کند. او می گوید: «براساس علمی که تجربی به دست آورده ام در دانشگاه تدریس می کنم؛ سال ۷۴ در دبیرستان، سال ۷۶ در دانشگاه علمی کاربردی و سال ۱۳۷۷ در دانشگاه کرمان. درس هایی مثل مرمت، شناخت مواد ویژه، کارشناسی، ارزیابی، کنترل کیفی و استانداردهای فرش، عیوب فرش، بافت فرش سنتی و هنری و...» وی در مورد نحوه ورود خودش به این هنر و صنعت هم عنوان می کند: «سال ۵۳ وقتی مدرسه می رفتم پدرم در کار فرش بود و پدربزرگم نقاش فرش. مدرسه که تعطیل می شد به یک کارگاه فرش بافی می رفتم. خیلی از این هنر لذت می بردم. از کلاس ششم به مدرسه شبانه رفتم تا بتوانم به کار فرش ادامه دهم...» شیخ مظفری، زمانی که «مارک» های روی فرش می توانست ارزش این هنر و صنعت را نشان دهد از کسانی بوده که روی فرش های تولیدشده در کارگاه های تولیدکنندگان معروف کرمان مارک می زده است. گفت وگوی روزنامه شرق با او پیرامون دلایل افول روزهای خوب فرش کرمان و راه های بازگشت به آن روزها است...
می خواستند فاتحه فرش کرمان را بخوانند
چرا فرش کرمان از روزهای طلایی خود فاصله گرفت؟

در سال های گذشته که فرش کرمان از دید هنرمندان و عموم و تولیدکنندگان رونقی داشت به کیفیت و اصالت کار توجه می شد نه قیمت آن. فرش را با آرم و مارک خاص خودش تولید می کردند چون به کارشان اطمینان داشتند و مارک نشان دهنده تولید کننده بود و کیفیت و خریدار با اطمینان سبک مورد نظر خود را انتخاب می کرد. اما از سال ۵۹ دیگر فرش مارک دار تولید نشد. بعد از آن، پای تعاونی ها باز شد و حضور افراد متخصص تولید فرش کم رنگ شد و دیگر آن عرق و تعصب روی فرش کرمان از بین رفت. خیلی بافنده ها از سر اجبار می آمدند و دیگر با عشق کار نمی کردند. پول اهمیتی به اندازه امروز نداشت و هنر در تولید فرش بسیار مهم تر بود اما الان این گونه نیست و در چنین شرایطی بود که هندی ها و چینی ها آمدند و از این خلااستفاده کردند و بازار دنیا را به دست خود گرفتند.
چه عواملی در این روند بیشتر موثر بودند؟

در سال های گذشته، مواد اولیه نامرغوب در بی کیفیت شدن فرش نقش فراوانی داشته است. از سوی دیگر بافنده ها کم کاری خودشان را داشتند و مردم هم که نمی دانستند ماجرا از چه قرار است. از طرفی ریسندگی ها از پشم درجه سه استفاده می کردند و تجار هم به روی خودشان نمی آوردند که داستان دارد به کجا ختم می شود. حتی فرش های صادراتی هم کیفیت شان افت کرد. در برخی موارد در بافت فرش ها تقلب شد و صادرکننده نظارتی بر کیفیت نداشت. حالاخود را جای واردکننده ای بگذارید که نمی خواهد فرش بی کیفیت بخرد. فرش گنجینه ای بود که ارزشی بیش از نفت داشت اما از مسیر اصلی اش خارج شد و دیگر آن بازدهی شایسته خود را ندارد.
این روند افول از چه زمانی سرعت بیشتری گرفت؟

از حدود سه دهه پیش بود که تولید فرش متزلزل شد و کارگاه ها تقریبا تعطیل شدند. در سال های قبل از آن هفته ای یک خاور فرش از کارگاه مرحوم «فکار»-یکی از تولید کنندگان کرمانی فرش- به خارج صادر می شد و حالاحساب کنید مجموع تولید فرش در کرمان را در آن سال ها. در همان سال ها بود که به یکی از کارگاه های معروف فرشبافی کرمان رفتم؛ کارگاهی که صدای بافنده ها و میاندار که نقش را می خواند لحظه ای در آن قطع نمی شد اما آن روز صدای قمری ها می آمد و پیرمردی که سرش را به دار قالی تکیه داده بود و اشک می ریخت.
درست است که کمرنگ شدن حضور نام های بزرگ صنعت فرش هم به این روند دامن زد؟

بله، کاملادرست است. اجازه دهید در این مورد به ماجرایی اشاره کنم که بازخوانی اش در این روزها برای همه بافندگان و فعالان صنعت فرش دستباف لازم است. «محمد ارجمندکرمانی»، زمانی در کارگاه فرش بافی خود، فرشی را بعد از چهار سال بافت. به دلیل تقلب بافنده در بافت آن، بریده بود و نگذاشته بود کار بافت آن تمام شود. یعنی حاضر شده بود میلیون ها تومان سرمایه را فدای صداقت کاری بکند. مثل کاری که تویوتا در ژاپن می کند. کار او به پول الان، از دست دادن حداقل ۵۰میلیون تومان سرمایه بوده است. این باید در تاریخ ثبت و الگوی همه تولیدکنندگان فرش شود. او از مبلغ زیادی از سرمایه خود گذشت تا تاریخ سازی کند و همان ها بودند که در غیاب درآمد نفت برای شهر و کشورشان ثروت سازی می کردند.
و این خلاو کم رنگ شدن کاربلدهای صنعت فرش دستباف کرمان چه تاثیری بر روند حرکت این صنعت گذاشت؟

در اینجا لازم است تا از خاطره ام از رویدادی بگویم که مجموعه ای از آن رویدادها باعث شد تا وضعیت فرش با گذشته اش متفاوت شود. یک بافنده فرشی را آورد که واقعا فرش ارزشمندی بود و با علاقه و تمام هنرش آن را بافته بود اما یکی از فرش فروش های کرمان که بیشتر به فکر منافع خودش بود بدون توجه به زحمت و احساسات بافنده به قیمت مناسب از او فرش را نخرید و گفت بازار همین است. آن روز این فرش مثل هر کالای معمولی دیگری در بازار مقایسه شد. دفعه بعد، آن بافنده بدون اینکه خریدار بفهمد فرشی را بافت که در حد همان بازار باشد و به قیمت بازار بخورد. این دلال بازی ها این ضربات را به فرش زد و از هنر به بازار اقتصادی متمایل شد. زمانی تولیدکنندگان با عشق و برای هنر کار می کردند اما کم کم پول جای همه چیز را گرفت و حالاباید این روند را عوض کرد. کار من در سال های ۵۱ تا ۵۷ زدن مارک فرش های تولیدشده در کرمان بود. اما در سال های اخیر برخی به من پیشنهاد می کردند مارک «ارجمند» را بر فرش های تولیدی شان بزنم و می گفتند چه کسی متوجه می شود؟ و من به آنها می گفتم اگر می توانی مارک خودت را بر این فرش بزن. «ارجمند» نماد یک فرهنگ غنی است و قبول نکردم چنین کاری بکنم.
شما در دانشکده فرش کرمان هم تدریس می کنید. وجود این دانشکده چه تاثیری بر روند حرکتی صنعت فرش دستباف داشت؟

باید بگویم که تاسیس رشته فرش در دانشگاه نتوانست تاثیر زیادی بر صنعت فرش دستباف کرمان بگذارد. خیلی ها که به این رشته وارد می شوند، فقط می خواهند لیسانس بگیرند و علاقه ای هم به این رشته ندارند. استادانی هم که واقعیت فرش دستباف کرمان را بدانند کم هستند و یک روال ناکارآمد به وجود آمده و فارغ التحصیل این رشته هم نمی تواند تغییری ایجاد کند.
چه راه حلی را برای برون رفت از وضعیت فعلی پیشنهاد می کنید؟

راه حل این است که یک سرمایه گذار بیاید و ریشه ها را هدف بگیرد و کار را به مسیر اصلی بازگرداند. باید تاجران و تولیدکنندگان هزینه و سرمایه گذاری کنند و بافت فرش های باکیفیت را توسعه دهند. باید برند سازی کنند و بگویند که فرش کرمان این است. سبک های بافت فرش در کرمان باید به درستی معرفی شود و تبلیغات مناسبی برای شناساندن آن صورت گیرد و مثلاسبکی مانند «کمان شیب» که در حال حاضر در کرمان مرسوم است به خوبی معرفی شود. کار فرش باید به اهلش بازگردانده شود. مجددا باید به اصل برگردیم و مثل بازگرداندن یک فیلم به ابتدای آن عمل کنیم. باید این نکته را هم عنوان کنم که در سال های اخیر وضعیت به گونه ای پیش رفت که سبکی متناسب با نیاز متقاضیان و جامعه بیشتر مورد استفاده قرار گرفت تا به نیاز بازار و مردم پاسخ دهد. تقاضا برای فرش مناطقی نظیر گلباف شهداد، چترود و زرند کرمان افزایش یافت و حتی بازارهای جهانی را هم پوشش داد که برای رقبا این قضیه سنگین بود و تبلیغات منفی و غیرواقعی زیادی هم در مورد فرش های تولیدشده در این مناطق برای به حاشیه بردن فرش کرمان و بدنام کردن آن صورت گرفت.
یعنی تلاش می شد وجهه فرش کرمان را مخدوش کنند؟

بله و متاسفانه رقبای تجاری می خواستند این وضعیت را به وجود بیاورند. در سال هایی می خواستند فاتحه فرش کرمان را بخوانند. جلسه گذاشتند و وزیر را آوردند و گفتند فرش کرمان دیگر تمام شده است اما نگذاشتیم و گفتیم کرمانی ها سبکی را به وجود آورده اند به نام کمان شیب تا قیمت پایین تری داشته باشد. من در آن جلسه مقایسه کردم پراید را با کریسیدا و گفتم که آیا همه می توانند کریسیدا سوار شوند؟ پراید به دلایل اقتصادی مشتری بیشتری دارد و روال تولید فرش هم همین طور شده است. به نظرم در این سال های اخیر خیلی سعی شد تا فرش کرمان تخریب شود و بازار خود را از دست بدهد.

منبع: روزنامه شرق-چهار‌شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، شماره ۱۵۲۴

ادامه مطلب