فرش دوره اسلامی و خاستگاه تولید آنعنوان مقاله: فرش دوره اسلامی و خاستگاه تولید آن
(10 صفحه)
نویسنده : افروغ،محمد
نویسنده : شاه نظری،آزالیا
نویسنده : شوکتی،علیرضا
چکیده :
فرش اسلامی سالیان دراز کالایی تجملاتی بوده که موزهها،مجموعهداران ثروتمند و تاجران متمول،تمامی جهان را به دنبال آن گشتهاند.شهرت قالی پرونده علاء الدین به کیفیت ظریف و زیبایی استثنایی این فرش،ارزش و رمزآملودی احساسی افزود.جای تعجب ندارد که هنوز هم فرشها بازنمایی یکی از ارزشمندترین آثار هنری است که در موزهها و خانوادههای ثروتمند غربی وجود دارد.به علاوه،در دنیای مدرن امروز،فرش به یکی از وسائل ضروری زندگی استاندارد تبدیل شده است.تولید مصنوعی و مدرن باعث شده که فرش به یکی از ارزانترین وسایل پوشاندن کف تبدیل شود بهطوری که میتوان در هرخانه،آپارتمان یا دفتر کار آنرا یافت.علاوه بر اینها،راحتی و گرمای فرش محبوبیت آنرا بالا برده و بر سیستم پوشش کف غالب گشته است.اما ریشههای این سنت به کجا میرسد؟ سهم اسلام در این فرشها چیست؟در این مقاله ابتدا بهطور خلاصه به مرور تاریخچهی ظهور و رشد تولید فرش اسلامی میپردازیم.سپس،به نحوهی انتقال آن به غرب و به تدریج تبدیل شدن آن به یک سنت کفپوشی غربی سخن میگوییم.
کلمات کلیدی :فرش(قالی)؛اروپا؛دورهی اسلامی
ادامه مطلب
خاستگاه مکتب اصفهان در هنر فرش ایران
هدف مقاله: طبقه بندی و شناخت فرش های دوران صفوی
تعداد صفحات:15 عدد
نوع فایل:ورد
مقدمهخاستگاه مکتب اصفهان ناشی از دو مکتب قبل از خود است:مکتب
تبریز ( در زمان شاه اسماعیل صفوی و شاه تهماسب صفوی) و مکتب تیموریان ( در زمان تیموریان) که این همه زیبایی،هنر و ذوق یکجا پس از سال 1006 با آمدن شاه عباس به اصفهان روی آورد. به این ترتیب شاه عباس اول وجانشینان وی وارث هنرهای کاملا بالغی شدند که بین هنرمندان ایرانی در مدتی بیش از یک قرن پیشرفت شایسته ای کرده بود ولی استمرار و تکامل افزون تر این هنر معطوف به ایجاد ثبات سیاسی در کشور،علاقه داشتن مفرط به هنرهای صناعی و اسلامی با پشتوانه مذهب تشیع توام با حمایت از هنرمندان وتجارت و ارتباط آن با دنیای خارج به ویژه اروپا داشت.
از این رو،اصفهان نه تنها از نظر تاسیسات شهری و ساخت ابنیه ومساجد به عنوان یکی از بزرگ ترین شهرهای اسلامی قلمداد گردید بلکه به علت تجمع هنرمندان،دانشوران،جهانگردان و سفرنامه نویسان در این شهر به محل و مکتبی تبدیل گشت که بعدها به راه و رسم و سبکی که از خود باقی گذاشت به «مکتب اصفهان» اشتهار یافت.
ادامه مطلب
بلوچقالیچه های بلوچ پس از شرکت در نمایشگاههای تخصصی و تعیین کیفیت توسط باستان شناسان و متخصصین قالی پس از سالها تنزل،امروزه کسب شهرت و اعتبار فراوانی نموده است.اگر چه پر واضح است بخش عظیمی از قالیچه های بلوچ را می توان به دیگر اقوام ساکن در این مرکز بافندگی نسبت داد،ولی کوشش برای ارائه یک طبقه بندی قطعی خارج از حوزه و محدوده این کتاب است.
لازم به تاکید است که همه قالیهای بلوچ را نباید به ناحیه خراسان منسوب کرد.تعدادی از اقوام بلوچ که ساکن افغانستان هستند از سالها پیش به بافت قالی پرداخته اند و عنوان بلوچستان که در هنگام خرید و فروش به غلط بر روی این قالیها نهاده شده،تنها در مورد بخشی از قالی های پرز کوتاه و مسطح و تعداد کم از قالیچه های پرزدار صدق می کند.
اکثر طوایف بلوچی مسلمان سنّی هستند و به شیوه فارسی قدیم صحبت می کنند،هر چند که باستان شناسان این طایفه را به اقوام ترک ناحیه نسبت می دهند.
اگر چه عشایر بلوچ از قرن 18 در خراسان مستقر شده اند،ما کماکان اطلاعات ناچیزی در مورد تاریخ قدیم و نژاد آنها در دست داریم.بعبارتی زبنظر می آید که بسیاری از طوایف بلوچی تا اوخر قرن 19 قالی پزدار نمی بافته اند و اعتقاد بر اینست که برخی از آنها از ترکمنهای این ناحیه هنر هنر قالی بافی را آموخته اند.با این حال، هر چند که بسیاری از طرحهای قالیچه های بلوچی از نقشهای ترکمنی گرفته شده اند،بقیه ترکیب و نقشی اصیل از دیگر طرحهای قالی ایران دارند.
رنگهای مصنوعی کمی دیرتر در میان طوایف بکار گرفته شدند و امروزه بسیاری قالیچه ها کماکان با رنگهای طبیعی بافته می شوند.در نتیجه قدمت برخی از بافته های بلوچی را بدون معلومات تخصصی بدشواری می توان تشخیص داد.
قالیچه ها توسط زنان طایفه در کارگاههای ابتدائی و روستائیان مستقر در حومه مشهد بافته می شود،که عبارتند از تربت جام،تربت حیدریه و خواف. تولیدات خواف شامل قالیهایی در اندازه بزرگ و کیفیت عالی هستند که با نام مشهد –بلوچ یا کودانی وارد بازار می گردند. بسیاری از آنها توسط قبایل بزرگی چون بایزدیدی،بهلولی و تیموری تهیه شده اند.
منبع:قالیها و قالیچه های شهری و روستایی ایران/اریک اشنبرنر/یساولی1384/صفحه 15
ادامه مطلب
نقش درختیمنشا اصلی این طرح در راور کرمان است به دلیل بضاعت اندک زمین کویری و کمبود آب و بارندگی، رویای مراتع سبز و باغ های روحبخش و آب را خشکانده و آنان سعی می کنند آنچه را که در ذهنشان آرزو داشتند در تار و پود فرش زنده کنند.
این قالی ها محشون از گل ها، بوته ها و درختچه ها به صورتی یکسان و گاه متفاوت به جدا از هم با آرایش نقش درختی بر حسب عناصر مورد استفاده در آن به نقش جانوری یا حیواندار، سبزیکار، سراسری، لچک ترنج، قابل تقسیم است که در زیر به توضیح نقش درختی حیواندار وسبزیکارآروده شده است.
این نوع طرح ها از تنوع رنگی زیادی برخوردار است بیشتر طبیعت و فضاهای سبز، جنگل و حیوانات را در بر دارند و معمولاً به صورت یکسره می باشد.
نقش درختی حیواندار:
زمینه این طرح در ذهن بیننده، بیشه زاری را تداعی می کند که در جای جای آن حیوانات مختلفی به اهلی و وحشی در لا به لای درختان و علف ها به گردش و جست و خیز و استراحت مشغولند و پرندگان در لابه لای شاخسار درختان به نظاره آنان کمر بسته اند.
این طرح دارای حاشیه ای پهن می باشد که اکثراً، نقوش متن فرش با تغییراتی در ابعاد کوچکتر در آن وجود دارد .این طرح برخلاف طرح های دیگر عاری ازهرگونه قرینه سازی است. لیکن تقسیم بندی حیوانات و بوته ها و درختچه ها در متن به نحوی است که در نهایت هماهنگی و تعادل در تمام جوانب آن به چشم می خورد.
نقش درختی سبزیکار:
این طرح سرشار از گل های طبیعی خاصه نسترن و برگ هایی است که گاه با حاشیه و گاه بدون حاشیه بافته می شود و از کثرت گل و گیاه و زمینه سبز رنگ به سبزیکار معروف است .
در برخی از طرح های سبزیکار، حاشیه فرش معروف به حاشیه سر خود، شکسته یا درباری است که با پهنای نسبتاً زیاد، اغلب با شاخه پیچ های مزین به برگ زیتون از متن جدا می شوند . در نوعی از سبزیکار به آب نما مشهور است ترنج میانی اغلب از آب نمایی مشحون از گل های رنگارنگ تشکیل شده است.
منبع:واعظی،حمیده،طرح ها و نقوش فرش دستباف کرمان،کرمان،انتشارات خدمات فرهنگی کرمان،1386،صفحات26 و27
ادامه مطلب