کتاب فرش ایران

دانلود کتاب فرش ایران

کتاب فرش ایران


کتاب فرش ایران یکی از بهترین نمونه کتاب های فرش ایرانی است که تاکنون منتشر شده است.

نویسنده این اثر استاد فضل الله حشمتی رضوی می باشد.

مشخصات کتاب

تعداد صفحه: 112
نشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی (1381)
شابک:964-5799-17-1
11cdcb2f-5398-4f1f-988a-88408a533371_3_big

فصل های این کتاب به صورت زیر است:
فصل یکم: پیشینه فرش ایران
فصل دوم: تولید فرش ایران
فصل سوم:کانون های بافت فرش ایران
فصل چهارم: انواع فرش ایران
فصل پنجم: فرش ایران در موزه های جهان
فصل ششم: هنر و زیبایی در فرش ایران
فصل هفتم: تشکیلات هنر و صنعت فرش ایران
فصل هشتم: صادرات و بازارهای جهانی فرش ایران
فصل نهم: هنرمندان فرش ایران


کتابخانه تخصصی کارایان

ادامه مطلب

جلد 6 و 12 مجموعه سیری در هنر ایران آرتر پوپ

دانلود جلد 6 و 12 مجموعه سیری در هنر ایران آرتر پوپ

جلد 6 و 12 مجموعه سیری در هنر ایران آرتر پوپ


آرتر آپم پوپ (Arthur Upham Pope) از محققان و هنرشناسان نامی معاصر بوده که در خصوص هنر ایران آثار متعددی تالیف و منتشر کرده اند. معروف ترین و مهم ترین آن ها مجموعه عظیم سیری در هنر ایران است که نخستین بار در سال 1938 – 1939 انتشار یافت.

دوره سیری در هنر ایران از مهم ترین دانشنامه های هنر ایرانی قبل و بعد از اسلام، و مفصل ترین و معتبرترین کتاب مرجع درباره تاریخ هنر ایران محسوب می شود. کتاب با تصاویری که در آن به چاپ رسیده غنی ترین منبع هنر ایران است. جزئیات ابنیه تاریخی و اشیای نفیس ایرانی که در ایران و یا در خارج از کشور وجود دارد، یکجا در صفحات آن قابل رویت است.

ترجمه این اثر عظیم پس از گذشت بیش از 60 سال از تدوین و انتشار کتاب، توسط انتشارات علمی و فرهنگی انجام و در سال 1387، در 13 جلد به چاپ رسید.


خلاصه جلدهای آن به صورت زیر است:

جلد اول، دوره های پیش از هخامنشی، هخامنشی و پارتی/ اشکانی؛

جلد دوم، دوره ساسانی؛

جلد سوم، معماری دوران اسلامی؛

جلد چهارم، سفالگری، خوشنویسی و کتیبه نگاری؛

جلد پنجم، نقاشی و کتاب آرایی، و پارچه بافی؛

جلد ششم، فرش و فرشبافی، فلزکاری، هنرهای فرعی، آرایه ها، موسیقی؛

جلد هفتم، مشتمل بر تصاویر مجلدات اول و دوم؛

جلد هشتم، مشتمل بر تصاویر معماری اسلامی و آرایه های آن؛

جلد نهم، مشتمل بر تصاویر سفال و سفالینه لعابدار؛

جلد دهم، مشتمل بر تصاویر نقاشی و کتاب آرایی؛

جلد یازدهم، مشتمل بر تصاویر پارچه بافی؛

جلد دوازدهم، مشتمل بر تصاویر فرش؛

جلد سیزدهم، مشتمل بر تصاویر فلزکاری و هنرهای فرعی.


کتابخانه تخصصی کارایان

ادامه مطلب

مقاله فرش دستباف خراسان

مقاله فرش دستباف خراسان

مق


در این مقاله در ابتدا تاریخچه ای از فرش دستباف خراسان ارائه شده است و در قسمت بعدی آن کانون های بافندگی این استان معرفی گردیده است . در مرحله بعدی این تحقیق از اساتید و بزرگان فرش خراسان صبحت شده است و در قسمت بعد آن چالش ها و تنگناهای صنعت فرش خراسان معرفی شده است و در پایان نیز چالش های فرش خراسان معرفی و راه هایی جهت سامان دهی آن ارائه شده است. و نتیجه ای بر آن نوشته شده است. تحقیق پیش رو در 13 صفحه تهیه شده است.
در زیر بخش از مقدمه این تحقیق را می خوانیم:
فرش دستباف خراسان با دارا بودن یک پنجم سهم تولید فرش کشور،گرچه از تنوع چشمگیر نقش ،رنگ و بافت برخوردار است ولی در مجموع از همسانی خاصی بهر می گیرد.
هدف و مقصود نهایی از این مقاله، ارتقای هنر فرش خراسان با استفاده از یک روش ساده و مردمی در جهت بر طرف کردن بیماری جفتی بافی و چند چین یک پود در منطقه جنوب خراسان است که در زمانه ما دامنه شیوع آن اکثر منطقه را فرا گرفته است. تشریح این بیماری و راه علاج آن پس از ذکر پیشینه تاریخی و ویژگی های هنر فرش این سامان به عمل آمده است.براساس روش پیشنهادی استفاده از نظام «حلقه های کیفیت» جهت رشد بهره وری که در سال های اخیر اعجاب جوامع غرب را بر انگیخته است موجب تشویق تولید کنندگان خانگی می شود تا جهت شناسایی،تحلیل و بر طرف نمودن نواقص و اشتباهات خود و غنا بخشیدن به زندگی شغلی به دیدار یکدیگر بروند و تولیدات خود را وارسی،کنترل و به تبادل نظر بپردازند.اجرای این روش که نوعی دلجویی از همکاران و عیادت آن هاست در فرهنگ اسلامی نیز مورد توصیه قرار گرفته است و با امکانات منطقه سازگار است. با اجرای روش پیشنهادی بر طرف شدن آفت های موجود در بافت فرش خراسان مورد انتظار است.همتی بدرقه راه باید کرد.


کتابخانه کارایان

ادامه مطلب

فرش های پیش از اسلام

فرش های پیش از اسلام

فرش های پیش از اسلام

از سال1966،هنگامی که هانس ولف(Hans wulff) نوشت« در فنون صنعتی ایران،هیچ زمینه ای به اندازه فرش بافی اهمیت ندارد و با وجود این،اطلاعات بسیار اندکی در چگونگی تکامل اولیه آن در اختیار ما می باشد»،تا به امروز دانسته های جدید ناچیزی در دسترس قرار گرفته است.در واقع شواهد و مدارک در مورد انواع منسوجات پیش از اسلام در ایران پراکنده است و ضرورت دارد با بررسی این گونه نمونه منسوجات باقی مانده تا به امروز و آنهایی که در آثار هنری و دیگر شواهد و مدارک و جنبه های غیر مستقیم بافت منعکس است،آن را تکمیل کرد.برای مثال در این مورد می توان نقش های باقی مانده و شکل های خیالی به دست آمده از حفاری ها را ذکر نمود.در بحث حاضر تمرکز بیشتر بر منسوجاتی است که به دست ما رسیده است،و منظور نشان دادن گستردگی دامنه این بافته های ایرانی و فنون کاربردی در آنها در طول زمان و از آن طریق فراهم نمودن زمینه ای برای پی گیری مراحل تکاملی بافت فرش می باشد.
کار در هم تنیدن الیاف برای بافت پارچه در ایران به هزاره پنجم پیش از میلاد می رسد.در دو تابوت سفالی از دوران دالما(Dalma) که محتوی آنها بقایای اجساد کودکان بوده و همچنین از پشتهB در سه گابی در کردستان آثاری از منسوجات نقش دار و قطعات دیگری سالم به دست آمده است.آئینه مسی زنگ زده نوع ایلامی(هزاره چهارم پیش از میلاد) از گور دوم در سیلک واقع در شمال مرکزی ایران پیدا شده که تاریخ آن حدود3000 سال پیش از میلاد می باشد.تکه هایی که به نظر می رسد پارچه نخی باشد و نخ آن به صورن«S» تابیده شده،سالم از زیر خاک به دست آمده و منسوجات دیگری از دوره های پس از هزاره سوم نسبتا سالم باقی مانده است.در تپه حصار،واقع در شمال شرقی ایران،دو خنجر مسی،و قطعه هایی از پارچه سوخته در محوطه« III B» از ساختمان سوخته و با خاک یکسان گردیده ای پیدا شده و در جای دیگری از آن در گوری مربوط به بخش«III C» آثاری از بست لباس و چوب به دست آمده است.یک تیشه مسی از شوش که در دو تیکه پارچه پیچیده شده بود،و فقط آثاری از آنها باقی مانده و تجزیه و تحلیل پارچه ها نشان داده،که هر دو نخ از پنبه اند که یکی درشت و دیگری ظریف بافته شده اند.
در اواخر دومین هزاره پیش از میلاد،طناب بافی شناخته شده بود و این شیوه بعدها در آرایش ریشه های فرش به کار گرفته می شود.در گورهای مارلیک در جنوب غربی دریای خزر،از تاریخ هزاره دوم یا آغاز هزاره اول قطعاتی از بافته هایی که از جمله آنها طناب و باریکه های بافته شده ای است،به دست آمده است.علاوه برآن آثاری از بافته ای چسبیده به سطح ظرف برنزی آب خوری از«گور 39» که به نظر می رسد قبل از دفن،آن را دور ظرف پیچیده اند یافت شده است.
از گورC-1،به تقریب در محل کنونی قلعه در دیلمان،آئینه ای به دست آمده که بقایای پارچه کنفی یا کتانی به آن چسبیده بود و همچنین تکه هایی ازنخ کتانی یا کنفی پیدا شده که به ظاهر به عنوان نخ جواهرات آویز به کار می رفته است.
در حسنلو،نزدیک دریاچه ارومیه در آذربایجان،که که در حمله ای در اواخر قرن نهم پیش از میلاد ویران شده،«در قسمت مسطحIBV»آن،نمونه های بالنسبه زیادی از منسوجات،از آتش سوزی سالم مانده است.از جمله آنها تکه هایی است با نخ یک لا یا دو لا که در آنان چرخش ریس S و Zهر دو دیده می شود که به صورت پارچه بافته شده؛ریشه،منگوله،گلوله های نخ و غیره باقی مانده است.یک نمونه آن،نوعی پرز دارد که با گره های کوچکی درفواصل کار شده است.گرچه الیاف پارچه کاملا تجزیه نشده ولی کاربرد آن نامشخص است.در منسوجات به دست آمده از دو دوران برنز(مفرغ) و آهن که شامل مقدار زیادی پشم،همین طور الیاف داخلی گیاه؛دومی با الیاف گیاهی نامشخص و موی بز می باشد.همچنین آثاری از منسوجات بر روی آب خوری نقره مانندی باقی مانده است که احتمالا بافته را برای نگهداری آن پیچیده اند.حفاری در گور یک دختر جوان(گور3،منطقهP)در هفتوان تپه،شمال حسنلو که آن نیز مربوط به قرن نهم پیش از میلاد است،بقایای یک روسری پیدا شده که از پارچه ای ساده باف،می باشد و همین طور،تکه های نخ که صفحه های برنزی تزئینی را محکم نگه می داشته است.
نمونه دیگری که نشانه فرش گره خورده و پرزدار برآن است و امکان می رود در خاورمیانه باستان،بافته شده باشد در الواح سنگی در ورودی اقامتگاه پادشاهان دوره جدید آشوری می توان یافت که با تیکلاث پلیضر سوم((27-745ق م)شروع می شود.این بافته با نقش های هندسی ترئین شده که نشان دهنده ترئینات این گونه فرش ها بوده و گویا در آن زمان چنین آذین می شده است.در این باره گزنفون به فرش های بافت دوران مادها اشاره دارد که از ظرافت خاصی برخوردار بوده اند و پادشاهان ایران از آنها استفاده می نمودند،اما هیچ یک از فرش های این دوران ها از جمله دوران هخامنشی سالم به دست ما نرسیده است.قدیمی ترین فرش پرزدار نسبتا سالم مانده که در حفاری ها به دست آمده در ناحیه کرگان5،محل پازیریک در کوه های التای،واقع در قسمت جنوبی سیبری می باشد که اغلب به اشتباه ایرانی شناخته می شود،حتی خود حفاری کننده تاکید بر ایرانی بودن آن دارد.ولی کرگان5 مربوط به تاریخ پایان قرن چهارم یا آغاز سوم پیش از میلاد است و بدین دلیل احتمالا متعلق به هخامنشیان نمی باشد،هر چند نفوذ و انعکاس طرح های فرش دوران هخامنشی در آن به خوبی عیان است.این فرش با اندازه های کامل خود سالم مانده است و طول و عرض آن2*8/1 متر می باشد که در آن متن به24 قاب مربع شکل تقسیم شده،و هریک از مربع ها،عناصری از گل و بوته شیوانده را در خود جای داده که نهایتا از نمونه های چهار پر آشوری گرفته شده است.حاشیه شامل پنج باریکه می باشد که با حاشیه های محافظ از هم جدا شده است و متشکل از نقش های مربع سیاه،قهوه ای و قرمز به تناوب می باشد که خطوط خارجی آنها به وسیله رنگ سیاه،برجسته گردیده است. در کناره های آن نوارهای باریک قهوه ای رنگی است که در لبه ها سیاه می باشد.حاشیه های داخلی و بیرونی،نقش شیر عقاب را دارد که سر آن به عقب برگشته است؛سرها در حاشیه بیرونی سوی به سمت چپ دارد و آن که درون است،سویش به سمت راست می باشد.در حاشیه دوم از بیرون ردیف اسبان با دم های بافته شده،در بعضی مردان سوار برآنانند و در بعضی دیگر مردان در کنار اسبان،پیاده روانند و کلاه بر سر دارند؛رنگ زمینه فرش قرمز زنگ آهن است.پیکر مردان پیاده شباهت به حاملان هدایا در برجسته کاری های تخت جمشید دارد و همین نقش مایه هاست که اساسا آن را یک فرش با منشا ایرانی می نمایاند.در گوشه یکی از باریکه ها،دو دایره که گل های سرخی در مراکز هریک نقش شده و همین موارد اهل فن را به این فکر واداشته که شاید فرش صفحه بازی بوده است،وبا توجه به این واقعیت که مردان یا پیاده اند یا بر اسبان سوارند،در تضاد با نقش های تخت جمشید می باشد و همین امر گویای آن است که این نقش های حاشیه،برداشت دوری از اصل نقش های هخامنشی می باشند.باریکه حاشیه مرکزی شامل عناصر گل و بوته شیوانده،مشابه آنانی است که در مربع های مرکزی اند و به رنگ قرمز زنگ آهن،سفید و سیاه در زمینه قهوه ای روشن می باشند.حاشیه دیگر،شامل نقش های حیوانات خالدار به رنگ قرمز با سرهای پایین آورده شده در زمینه نارنجی می باشد؛این نقش ها توسط حفار فرش،گوزن زرد قلمداد شده است،در کفل های این حیوانات نقش مایه های هخامنشی«نقطه وکوما» نقش شده و باریکه های چند رنگ منقش تا پشت و گردن حیوان کشیده شده است،اما وضعیت اندام نسبتا طبیعی و حالت سر پایین آورده شده حیوان،چنین دلالت دارد که فرش،بافته آسیای مرکزی یا سیبری است،جایی که این حیوان در کل با آن حالت تصویر طبیعی خود،بومی آن بوده است.پرزها دارای گره متقارن است،و فرش حدود 39 رجی است.لازم به یادآوری است که در کرگان 2 در باش آدار(Bash Adar) در التای،حدود 100 سال پیش از کرگان 5 پازیریک،قطعه فرشی به دست آمده که ظریف تر از فرش پازیریک می باشد و این فرش حدود 85 رجی می باشد و قطعات آن چنان قطعه،قطعه است که امکان تعیین طرح یا مورد مصرف آن را غیر ممکن می سازد.
غیر از موارد فوق هیچ گونه فرش پرزدار با گره پیش از دوره ساسانی به دست نیامده است،گرچه قطعات منسوجات پشمی مربوط به دوران پارتی ها فراوان است.تعدادی از این گونه قطعات از گورهایی در گرمی،در آذربایجان شرقی،نزدیک مرز روسیه گزارش شده که به رنگ های آبی،نارنجی،قهوه ای و کرم می باشند و در میان مجموعه طرح های آنها،نقش مایه های صلیب شکسته(گردونه مهر یا پیچ) و نقش های شطرنجی دیده می شود،همین طور طرح حاشیه مفتاح یونانی(زنجیره یونانی) در میان آنها وجود دارد.در شهر قومس،ناحیه ای در گرگان،قسمتی از جامه نمدی به رنگ سیاه یا قهوه ای که بخشی از یقه و شانه چپ آن سالم مانده،در حفاری به دست آمده که تاریخ آن مربوط به نیمه اول قرن نخستین قبل از میلاد می باشد.ریسمان ابریشمی که ظاهرا به قسمت باز یقه بسته می شده،قدیمی ترین قطعه ابریشمی می باشد که تا به حال در حفاری ها از ایران به دست آمده است.قطعات نمد به رنگ قرمز و سیاه نیز از دوران پارتیان در شهر قومس پیدا شده است. ریسمان کنفی و بقایای دیگر منسوجات از دوران پارتیان در گورهای نوروز محله در ساحل دریای خزر به دست آمده است.
از دوران ساسانیان میراث غنی از منسوجات به صورت تصاویر و اشارات ادبی باقی مانده،اما از این دوران تنها در شهر قومس است،که منسوجات ولقعی به جای مانده است.این منسوجات شامل قطعاتی چند به رنگ زرد و پرزدار می باشند که به عنوان فرش قلمداد شده اند،و بافته هایی از پشم یا پشم و نخ پنبه،بعضی ها نقش دار؛قطعه باریکه ای به رنگ های قرمز یا نارنجی،سفید و آبی؛دیگری باریکه ای با رنگ های قهوه ای و سفید؛افافی سفید رنگ که با نخ سبز منقش شده؛قطعه ای که بر آن گل نیلوفر نقش زده اند؛و دیگری با زمینه آبی و سفید«مرواریدگون»،و قطعاتی هم از نخ پنبه در محل پیدا شده است.یکی از این قطعات به دست آمده شهر قومس به عنوان زیلو قلمداد شده است،اما این تعیین هویت جای بحث و بررسی دارد.

نویسنده:کارن اس. رابینسون---Karen s.Rubinson

کتاب منبع:تاریخ و هنر فرش بافی در ایران(براساس دایره المعارف ایرانیکا/زیر نظر احسان یارشاطر/انتشارات نیلوفر/تهران1384

ادامه مطلب

در کنار احمد رستگاری طراح معاصر فرش راور

در کنار احمد رستگاری طراح معاصر فرش راور

احمد رستگاری

هر چند ز روی کریــمان خجلیم
غم نیست که پرورده ی این آب و گلیم
در روی زمین نیست چو کرمان جایی
کرمان دل عالم است و ما همه اهل دلیم
در روزگاری که بسیاری از سنت های حسنه گذشته،به دلایلی از جمله مشلغه های روزمره رو به فراموشی نهاده به وفوورشاهد آن هستیم که بسیاری از شخصیت های برجسته پس از مرگشان آنچنان شناخته و قابل تکریم می شوند که انگار در روزگار حیاتشان اینگونه شایسته تکریم نبوده اند.و بی شک اگر روند دنیا به ادامه حیات آنان مقدر بود هرگز چنین شناختی از آنان صورت نمی گرفت و اینگونه شناخته نمی شدند. ومتاسفانه سنت های حسنه امروزی ما در مورد این افراد بعد از مرگ آنان به کار گرفته می شود.که این موضوع در جای خود بسیار جای سوال دارد.
اما در دیار و استان ما بسیاری از اینگونه افراد بزرگ اما گمنام را،همان مردم ساده ای تشکیل می دهند که از محله های قدیم کرمان چون محله گودال وخواجه خضر و مشتاق تا دهستان های دوردستی چون پاریز برخاسته اند.و در عرصه علم و فرهنگ و هنر درخشیده اند.
یکی از این شخصیت ها که امروزه به چنین سرنوشتی دچار است و با وجود توانایی های بالا کمتر شناخته شده، احمد رستگاری از طراحان معاصر فرش راور است که از نسل سوم طراحان کرمانی به شمار می رود و توانسته در اولین جشنواره طرح ونقش فرش دستباف جنوب شرق کشور که به همت سازمان صنعت معدن وتجارت استان کرمان در خرداد ماه 92برگزار شد رتبه دوم رشته رنگ آمیزی ونقطه گذاری کلاسیک نقشه فرش را بدست آورد.به همین بهانه فرصتی دست داد و ساعتی در کنار این هنر مند و راوری اهل دل بودیم.
وی در ابتدا از خود و خانواده اش گفت و اینکه درسال1318خورشیدی در راور به دنیا آمده و پدرش علی رستگاری از تولید کنندگان سرشناس فرش راور بوده و او از کودکی در کارگاه پدرش به عنوان نقش خوان فعالیت می کرده و از همان ایام شوق وذوق نقاشی را در سر داشته است و در کنار آن نیز تحصیل را در مدرسه اکابر فرا گرفته واز 14سالگی شعر سرودن را نیز آغاز کرده و تا امروزحدود شش هزار بیت سروده است.
استاد رستگاری در ادامه از نوجوانی اش گفت و تعریف کرد که در نوجوانی به ناگهان دچار پا درد شدید و عدم توانایی در راه رفتن می شود وپس از اینکه در منطقه راور موفق به درمان او نمی شوند به کرمان منتقل می شود وبه مدت100 روز در بیمارستان شاه ومدتی هم در بیمارستان ارجمند کرمان بستری می شود ولی هرگز به طور کامل مداوا نمی شود و تا به امروز یادگار آن روزها را به همراه خود دارد.
او در ادامه تعریف کرد که در ابتدای کار،طراحی فرش را از کسی نیاموخت وپس از اینکه به طور حرفه ای در طراحی فرش وارد شد تنها به مدت سه ماه نزد استاد عباس نژاد سروری از طراحان بنام کرمان به شاگردی می پردازد وپس از آن به راور برگشته و در کار طراحی فرش به فعالیت می پردازد و حتی در برهه ای از زمان تنها طراح فعال و خلاق فرش در منطقه راور می شود.
او در ادامه کمی هم از اوضاع نابسمان مدیریت در فرش کرمان و راور هم گلایه کرد به ضربه های آن بر بازار حرفه ی طراحی فرش اشاره کرد وگفت که تا سال1372به طور متناوب وجدی به کار طراحی فرش فعالیت داشته اما از آن ایام با ورود فراگیر دستگاه های چاپ رنگی به بازار ،حقوق او نیز مانند سایر طراحان کرمان نقض شد و او نیز به ناچار دست از کار به صورت حرفه ای کشید وپس از آن تنها برای دوستان وآشنایان وگاهی هم دل خویش طراحی می کند.
او در ادامه از سبک های و روش های کارش گفت و اشاره کرد که تقریبا در تمامی سبک ها و طرح های فرش کرمان کار کرده و در این زمینه نیز دارای شاگردانی بوده است. همچنین ادامه داد که در تمام دوران فعالیت حرفه ای خود تنها برای مردم عادی کار کرده وهرگز با شرکت های مرتبط با فرش فعالیت نکرده است.
او همچنین اشاره کرد که از همان ابتدای طراحی در کار بافت فرش هم فعالیت داشته وبه طبع آن مدتی هم به حرفه رنگرزی پرداخته است.و خوشبختانه امروز با حدود74سال سن با شادابی کامل درپشت دار قالی به کار بافندگی مشغول است.در اینجا بود که به واقع فهمیدم اساتید واقعی و کارشناسان خبره فرش را باید از بین همین گونه افراد و در کنج همین کارخانه های قدیمی فرش پیدا کرد .
استاد رستگاری در پایان کمی از خاطرات خود و تولید کنندگان قدیم فرش در راور برایم تعریف کرد.که بسیار شنیدنی وجالب بود.
بیش دو ساعت می شد که با سوالاتم استاد را به حرف گرفته بودم وقتی به خودم امدم دیگر دلم نیامد بیش از این استاد را خسته کنم وبه ناچار خطی بر روی دیگر سوالاتم کشیدم وبه امید دیداری دیگر از استاد احمد رستگاری خداحافظی کردم.
راستش احمد رستگاری راوری را نمونه ای از اهالی فراموش شده هنر دیدم که کمتر مورد توجه این جامعه قرار گرفته و بی شک همانند استاد در این جامعه بسیار داریم که چنین فراموش شده اند.و بی شک لایق هزاران بار تجلیل می باشند. چون به قول معروف "آفتاب بر آن دست بوسه می زند که این چنین،روشنای هنر را به تاریخ سپرد..."


نویسنده: سعید یزدیزاده راوری

ادامه مطلب

عباس خان نخعی - یاورخان

عباس خان نخعی - یاورخان

عباس خان نخعی

مرحوم عباس خان نخعی یا "یاور " یکی از فرماندهان نظامی راور و از بزرگان صنعت فرش دستباف ایران وکرمان به شمار می رود.او در راور به قدرت رسید و پس از آن دست به اقدامات موثری در این ناحیه زد که تعدادی از آثار او هنوز به صورت آثار تاریخی برجای مانده است.

او در زمینه تولید فرش نیز در راور فعالیت می کرد و پس از کناره گیری از امور نظامی در روستای خیرآباد ساکن گردید وبیشتر هم خود را صرف توسعه قالیبافی وکشاورزی نمود.

او در زمینه تولید فرش همواره با اربابان بزرگ منطقه کرمان درگیر بود.وبرای اینکه قالی هایش شاخص باشند در حاشیه هریک از قالی ها نام خیرآباد راور را می بافت تا یک علامت مشخه برای قالی ها او باشد.وی تا پایان عمر در کار تولید فرش فعال بوده است.و در سال1315بر اثر سانحه رانندگی به هنگام بازگشت به راور در حوالی رفسنجان در گذشت.


نویسنده: سعید یزدیزاده راوری

ادامه مطلب

گزیده ای از پیشینه قالیبافی در راور

گزیده ای از پیشینه قالیبافی در راور

فرش راور

در مورد سابقه دقیق صنعت قالی بافی در کرمان اطلاع صحیحی در دست نیست. عده ای از پژوهشگران تولد ورونق این صنعت را در منطقه ،در پی انزوال رو به مرگ صنعت شالبافی می دانند و با توجه به اینکه در تاریخ عالم آرای عباسی به قالی کرمان اشاره شده است ،حداکثر قدمت آن را قرن شانزدهم میلادی نسبت می دهند. اما این نظریه بیشتر یک فرضیه ساده است چرا که سیسل ادواردز نیز در این باره اتفاق نظر داشته و می گوید:

"کرمان در صنعت قالی بافی سابقه ای طولانی دارد ولی هیچ گونه مدرکی دال بر اینکه این صنعت قبل از قرن شانزدهم در این شهر وجود داشته در دست نیست.منظور وی در این مورد وجود نمونه هایی مستند از قالی کرمان است.
در منطقه کرمان به غیر از شهرستان کرمان قالی بافی در شهرستان های راور،رفسنجان،زرند وسیرجان به صورت عمده رواج دارد.و برطبق نظر اکثر کارشناسان هنری هویت واعتبار فرش ایران مدیون فرش کرمان،وهویت واعتبار فرش کرمان مدیون فرش راور است. سیسل ادواردز در باره قالی های راور همین نظر را داشته و معتقد بود که:"قالی های راور قدیمی ترین نوع قالی است که می توان بدون تامل به ناحیه کرمان نسبت داد. در نتیجه با تامل در این گفته ها می توان قدمت صنعت قالی بافی در راور را بیش از کرمان نسبت داد.یعنی چیزی فراتر از باورهای عامیانه و عهد صفوی.چرا که قالی های نفیس عهد صفوی بافت راور، که این روزها رکورد قیمتی زده اند بدون پیشینه و یک شب به وجود نیامده اند.

اما پس از دوران صفوی ایران به یکباره هجوم افغانها،و در پی آن تاخت و تازهای نادر و غوغای اواخر زندیه را به خود می بیند.بی شک بسیاری از مستندات تاریخی و هنری به یغما و نابودی می رود چرا که در این دوران ثابت سیاسی پایداری در حیطه مرزهای ایران وجود ندارد به همین دلیل بسیاری از پژوهشگران هنری توقف بسیاری از هنرها را در این دوران حدس می زنند اما این به معنای مرگ و نابودی هنر قالی بافی در کرمان نیست چرا که در بسیاری منابع از کرمان به عنوان یک کانون بافندگی در عهد نادری نام برده شده تا جایی خانم لیلا دیبا پژوهشگر افشاریه و زندیه معتقد است که نادرشاه خودسفارش بافت نمد وانواع کف پوش ها را به کرمان داده بود تا با آنها کلیسای ایروان واقع در ارمنستان و آرامگاه حضرت علی در نجف،واقع در بین النهرین را تجدید فرش نماید.

.اما پس از این دوران صنعت قالی بافی در اواخر قرن نوزدهم و بیستم درکرمان و راور به کمک تجار محلی

،تبریزی و شرکتهای غیر ایرانی رواج دوباره می یابد. در این ایام صنعت قالی بافی کرمان مختص شهر کرمان نبود و همانطور که قبلا اشاره شد در مناطق مختلف این ناحیه از جمله دهستان راوربه صورت فراگیر و عالی رواج داشته است. سیسل ادواردز هم از این سیر پیشرفتی شدید قالیبافی در منطقه راور در آن ایام اظهار شگفتی می کند و در این باره می نویسد:

"بسیار عجیب است که چندین نسل قبل این روستای دور افتاده و غیر قابل دسترس مرکز قالیبافی بوده و از این حیث بر چند روستای دیگر که دارای همین تعداد جمعیت بوده، ولی امتیازات بیشتری داشته واینگونه دور افتاده نیز نبوده،رجحان داشته است کوشش کردم در شهر کرمان توضیحاتی درباره این پدیده به دست بیاورم،ولی توضیح قانع کننده ای نیافتم،احتمال دارد در دوران اغتشاش هرج ومرج[دوران سقوط صفویه تا اوج قالی کرمان] همین دور افتاده بودن راور بعضی از خوانین ویا استاد کاران قالیباف را بر آن داشته که دستگاههای بافندگی در آن روستا به کار اندازند،چون قالیبافی در یک روستای دور افتاده مثل راور از چشم روسا و فرماندهان قشون به دور بوده،در حالی که اگر این کار در شهر کرمان ویا روستای نزدیک صورت می گرفت توجه آنان را جلب می کرد.و بی شک این سیر تحول و رونق در اوج سکوت سیاسی و استعداد هنری قبل از منطقه کرمان در راور اتفاق افتاده است برای این ادعا چند تخته قالی راور در مجموعه آستان قدس رضوی موجود است که در یکی از این سه تخته تاریخ1286قمری به وضوح دیده می شود و می رساند که قالی 138 سال قبل در راور بافته شده است. در واقع این سه تخته قالی که به تاریخ میلادی برابر سال های 70-1869بافته شده اند نشان می دهند که صنعت قالی بافی در منطقه راور،در طی آن دوران رواج و شهرت خوبی داشته که توانسته است در جایی مانند حرم مطهر رضوی راه پیدا کند ومی توان گفت دراواخر قرن نوزدهم قالی بافی در راور حرفه و صنعت مهمی بوده که تعداد دار موجود در منطقه در آن ایام گواهی روشن بر این ادعاست در این مورد سرپرسی سایکس که در سال1895 نخستین کنسولگری انگلستان را در کرمان تاسیس کرد وچند سال در آن شهر بود در پایان قرن می نویسد که فقط در شهر کرمان در حدود 1000 دستگاه یا دار قالی بافی وجود دارد،که100عدد در راور و در سایر روستاهای این ناحیه فقط30 دستگاه مشغول به کار است.

در اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم که فرش کرمان به دوران شکوفایی می رسد فرش بافی در راوربه مدد پنجعلی خان نخعی نایب الحکومه وتعدادی از خوانین محلی راور وکرمان و همچنین شرکت های چند ملیتی فرش شامل کمپانی شرق،ویکو(بیکو)،شرکت معروف عطیه و... رواج می یابد.بدین ترتیب دوران طلایی صنعت قالی بافی در راور با حضور آن افراد و شرکت ها شهره ی عام وخاص می شود و سایکس در سال1900 گزارش می دهد که تعداد دارهای قالی در راور به 130عدد رسیده و در1914 این رقم حداقل به سه برابر افزایش پیدا می کند.

مدتی بعد از این تاریخ جنگ جهانی رخ می دهد و فرایند تولید قالی در کرمان تنزل می یابد اما پس از جنگ جهانی اول روند روبه رشد دیگری در قالی کرمان و راور رخ می دهد که بسیار شگفت آور از دوره قبل بوده است.همچنین در همین دوران بود که تغییر حکومت در ایران اتفاق می افتد.این تغییر حکومت در ابتدا نمی تواند تاثیر چندانی برصنعت فرش بگذارد ولی در آینده ای نه چندان دور تحولات زیادی را ایجاد می کند.اصلادوران شکوفایی قالی راور که دوران رقابت اربابان وکمپانیهای خارجی نیزمی باشد می توان سال های بعد از جنگ جهانی اول تا بحران1929 به حساب آورد.

در این دوران افرادی چون یاور(عباس خان نخعی)،یاسایی،نیازمند،میلانی،دیلمقانی،و کمپانی های چند ملیتی فرش به صورت مستقیم یا واسطه های محلی در راور با جدیت شروع به کار کردند. اما باز این دوران پر رونق فرش بافی در راور تداومی زیادی نیافت و به دلیل وابستگی صنعت فرش دستباف این مناطق به اقتصاد آمریکا با کسادی بازارهای امریکا در سال های 1929تا1933 به خاطر بحران اقتصادی و به دنبال آن تعطیل شدن بسیاری از کمپانی های خارجی ،تولید فرش در این مناطق نزول بسیار کرد.پس از پایان این دوران از طرف دولت وقت اقدامات گوناگونی در جهت احیای رونق فرش این مناطق و چندین منطقه مشابه دیگر صورت می گیرد اما هیچکدام موثر واقع نمی شود و بدین ترتیب به فرمان رسمی رضا خان ،شاه وقت ایران در بهمن ماه 1314شمسی"شرکت سهامی فرش ایران"تاسیس وبه نوعی صنعت فرش ملی می شود وحق انحصاری صدور قالی ونظارت در تهیه آن به یک شرکت قدرتمند داخلی واگذار می گردد.پس از تاسیس این شرکت روند تولید قالی در راور به همان صورت گذ شته بود اما باز چندی بعد انقلاب دیگری در فرش راور اتفاق می افتد و با کشته شدن اربابان نامداری چون دیلمقانی و عباس خان ریشه واساس قالی بافی به صورت ارباب سالاری در راور به صورت گذشته برچیده می شود بعضی از افراد عادی که تا پیش از این به خاطر نفوذ اربابان در راور جرات تاسیس کارگاه را نداشتند با تمام توان اقدام به تاسیس کارگاه قالی بافی زیر نظر شرکت سهامی فرش می کنند.

با شروع جنگ جهانی دوم وتغییر مجدد در حکومت مرکزی ایران صنعت فرش بافی در راور زیاد تحت تاثیر جنگ وحکومت قرار نمی گیرد و پس از این سال ها صنعت فرش در راور دوباره خود را پیدا می کند و در قالی بافی با اربابان جدید راوری رونق دوباره می گیرد و"از طرف دیگر علاوه قدرتمند شدن خرده اربابان راوری،تجاری از اصفهان،یزد وکرمان نیز توسط بعضی از واسطه ها،نفوذی در قالیبافی راور بدست آورند،که البته این قدرت ونفوذ هیچگاه به پای نفوذ اربابان قدیمی راور نمی رسید.

در این دوران نیز مانند گذشته اکثریت کارگران کارگاه ها را زنان وکودکان تشکیل می دادند و طبق مطالعاتی که در این دوره انجام شد آمار تکان دهنده ای از سراسر ایران بدست آمد که نشان می داد اولا اکثریت کارگران را زنان تشکیل می دادند.ثانیا"در این آمار در منطقه کرمان 36درصد بافندگان نوع شهری(کرمان،رفسنجان،زرند وراور)و28درصد نوع روستایی(سیرجان،بافت وشهربابک)کمتر از 15سال داشتند. وجود همین افراد کم سن وسال باعث شد که رونق صنعت فرش راور حفظ شود ودر سال1353 شعبه شرکت سهامی فرش در راور تاسیس شود.

سال ها بعد با پیروزی انقالاب اسلامی ایران در بهمن1357 تلاش هایی برای بهبود وضعیت معیشت مردم صورت گرفت در این دوران تقاضای بازار برای فرش ایران بسیار شد واین باعث افزایش تولیدات در منطقه شد. و موجب شد تا سالها پس از جنگ تحمیلی صنعت فرش بافی در راور رونق خوبی داشته باشد.و طبق آمارکتاب راور شهری در حاشیه کویر در سال1375 حدود30درصد بافندگان راوری تحت حمایت ونظارت شرکت سهامی فرش بودند وتعداد آنها به 6500نفر می رسید.

دهه1380با توجه به تسهیلات جدید برای بافندگان و همچنین افزایش قیمت ها این صنعت کمی رونق می گیرد و از سقوط آزاد به نا بودی نجات می یابد و متاسفانه ریسمانی که امروزه فرش راور بدان چنگ زده زیاد محکم نیست واگر مسئولان و دست اندرکاران چاره ای پیدا نکنند خیلی زود پاره خواهد شد.

در تمام سالهایی که در این چند صفحه از تاریخ فرش راور مرور شد هیچ ثبات خاصی چه در تولید،چه در طرح و رنگ مشاهده نگردید جز در یک مورد و آن هم نقش ثابت و موثر زنان در تولید فرش است.زنانی که علاوه بر نقش بافنده در کنار آن اداره زندگی و انجام وظایف مادرانه خود نیز می پرداخته اند.مادرانی که جدا از بهشت زیر پا،بهشت حاصل سر انگشت آنان بود.

نویسنده: سعید یزدی زاده-- اختصاصی کارایان

ادامه مطلب

توجه به شیوه های نوین بازاریابی در تجارت فرش امری اجتناب ناپذیر است

توجه به شیوه های نوین بازاریابی در تجارت فرش امری اجتناب ناپذیر است


معاون امور اقتصادی و بازرگانی سازمان صنعت، معدن و تجارت فارس گفت: توجه به شیوه های نوین بازاریابی در تجارت فرش دستباف امری ضرورتی و اجتناب ناپذیر است.


فرش فارس

به گزارش ایرنا وحید رضا محمود زاده، در آیین معارفه رئیس جدید اداره فرش این سازمان در شیراز افزود: ایجاد فرصت های جدید کسب و کار در حوزه فرش دستباف، ایجاد و توسعه مجتمع ها و کارگاه های تولید متمرکز فرش دستباف، نیاز شناسی بازارهای مصرف، کسب مهارت های مربوط به بازاریابی، احیا، شناسایی و حضور مناسب در بازارهای هدف صادراتی از جمله برنامه های سازمان صنعت، معدن و تجارت فارس برای تحقق اقتصاد مقاومتی است.

وی، بر استفاده از شیوه ها و ابزارهای روز در تجارت و ضرورت فراگیری تجارت الکترونیک توسط تجار و فروشندگان فرش دستباف و همچنین استمرار این آموزش ها به عنوان یکی از اولویت های جدی این سازمان تاکید کرد.

او ادامه داد: با هدف رونق بازار فروش فرش دستباف باید با افزایش تبلیغات و ایجاد زیرساخت های لازم برای توسعه صادرات اقدام های لازم به عمل آید.

معاون امور اقتصادی و بازرگانی سازمان صنعت، معدن و تجارت فارس، محور قرار گرفتن توسعه صادرات فرش دستباف را نیز امری ضروری دانست و بیان کرد: با توسعه صادرات فرش دستباف، فروش این هنر دستی افزایش می یابد و با رونق فروش آن زمینه توسعه و رونق تولید نیز فراهم می شود.

محمود زاده ادامه داد: ایجاد شرایط لازم برای گسترش تولید فرش دستباف در فارس، موجب رونق اقتصادی فعالیت های این عرصه می شود.

در این آیین نیکرام منطقی به عنوان رئیس اداره فرش سازمان صنعت، معدن و تجارت فارس معرفی و از خدمات مجید عباسی رئیس پیشین این اداره تقدیر شد.



خبرنامه کارایان

ادامه مطلب