فرش معروف و کهن باسادار
فرش باسادار
کتاب منبع:جغرافیای فرش دستباف-حمیده واعظی ،انتشارات خدمات فرهنگی کرمان ،سال 1390،صفحات8و9
در ادامه کاوش های باستان شانسی توسط رودنکو در فاصله 180کیلومتری غرب دره پازیریک در گورستان باسادار قطعه فرش دیگری کشف شد که به همین نام خوانده می شود.بافت فرش باسادار بسیار ظریف و رج شمار آن حدود700گره در دسی متر مربع ونوع گره آن فارسی است.با کشف این دو قطعه فرش مقطع دیگری از تاریخ فرش از ابهام بیرون آمد.
در مورد قدمت این دوقطعه فرش همه صاحب نظران کم وبیش متفق القول می باشند.رودنکو قدمت این فرش ها را به حدود قرن پنجم پیش از میلاد مربوط می داند. اما در رابطه با محل بافت این دوقطعه فرش آراء متفاوتی وجود دارد.
بعضی از صاحب نظران معتقدند که به دو دلیل هر دو منطقه فرش در مناطقی غیر از محل کشف آنها بافته شده اند. این دسته از صاحب نظران اولا بافت عالی فرش ها را با دیگر مظاهر رشد فرهنگ وصنعت قوم سیت هماهنگ نمی دانند. از نظر آنان قوم سیت در قرن پنجم پیش از میلاد ازلحاظ رشد فرهنگی وصنعتی آن پایه از مهارت را نداشته است که بتواند چنین فرش هایی را تولید کند.ثانیا این افراد رواج دو نوع بافت در میان یک قوم را چندان قابل قبول نمی دانند.اوغلو مورخ ترک سکاهای آسیای میانه را ترک نژاد می داند و از نظر او پازیریک یک منشاء ترکی دارد.رودنکو از روی شباهت اشیاء مشکوفه در پازیریک با آثار به جا مانده از سکاها وایران عهد هخامنشی بافت فرش پازیریک را به ایران نسبت می دهد. در واقع امر نیز نقش حاشیه فرش اسب سوار با نقوش برجسته پلکان شرقی کاخ آپادانا در تخت جمشید شباهت دارد.از طرف دیگر در حاشیه فرش نقش اسب وسوار بیست وهشت مرتبه تکرار شده است.در ورودی قبر شاهان هخامنشی در نقش رستم نزدیک تخت جمشید نیز بیست وهشت مرد به نشانه نمایندگان بیست وهشت ایالت شاهنشاهی هخامنشی تخت کوروش را حمل می کنند.
رودنکو در کتاب تمدن مردم ناحیه کوهستانی آلتایی در عهد سکاها با اشاره به نقوش برجسته کاخ نینوا که طرح قالی های دیواری را که گل وحاشیه وغیره است در بردارد.به سابقه فرشبافی توسط اقوام،بابل،آشور،ماد وپارس می پردازد.بدین ترتیب از دید او فرش بافی سابقه ای قدیمی تر از قرن پنجم میلاد-زمان تولید فرش پازیریک دارد.
در مورد قدمت این دوقطعه فرش همه صاحب نظران کم وبیش متفق القول می باشند.رودنکو قدمت این فرش ها را به حدود قرن پنجم پیش از میلاد مربوط می داند. اما در رابطه با محل بافت این دوقطعه فرش آراء متفاوتی وجود دارد.
بعضی از صاحب نظران معتقدند که به دو دلیل هر دو منطقه فرش در مناطقی غیر از محل کشف آنها بافته شده اند. این دسته از صاحب نظران اولا بافت عالی فرش ها را با دیگر مظاهر رشد فرهنگ وصنعت قوم سیت هماهنگ نمی دانند. از نظر آنان قوم سیت در قرن پنجم پیش از میلاد ازلحاظ رشد فرهنگی وصنعتی آن پایه از مهارت را نداشته است که بتواند چنین فرش هایی را تولید کند.ثانیا این افراد رواج دو نوع بافت در میان یک قوم را چندان قابل قبول نمی دانند.اوغلو مورخ ترک سکاهای آسیای میانه را ترک نژاد می داند و از نظر او پازیریک یک منشاء ترکی دارد.رودنکو از روی شباهت اشیاء مشکوفه در پازیریک با آثار به جا مانده از سکاها وایران عهد هخامنشی بافت فرش پازیریک را به ایران نسبت می دهد. در واقع امر نیز نقش حاشیه فرش اسب سوار با نقوش برجسته پلکان شرقی کاخ آپادانا در تخت جمشید شباهت دارد.از طرف دیگر در حاشیه فرش نقش اسب وسوار بیست وهشت مرتبه تکرار شده است.در ورودی قبر شاهان هخامنشی در نقش رستم نزدیک تخت جمشید نیز بیست وهشت مرد به نشانه نمایندگان بیست وهشت ایالت شاهنشاهی هخامنشی تخت کوروش را حمل می کنند.
رودنکو در کتاب تمدن مردم ناحیه کوهستانی آلتایی در عهد سکاها با اشاره به نقوش برجسته کاخ نینوا که طرح قالی های دیواری را که گل وحاشیه وغیره است در بردارد.به سابقه فرشبافی توسط اقوام،بابل،آشور،ماد وپارس می پردازد.بدین ترتیب از دید او فرش بافی سابقه ای قدیمی تر از قرن پنجم میلاد-زمان تولید فرش پازیریک دارد.
کتاب منبع:جغرافیای فرش دستباف-حمیده واعظی ،انتشارات خدمات فرهنگی کرمان ،سال 1390،صفحات8و9